چه زیبا و لطیف است خاطرات
توصیه میکنم این داستان فوق العاده زیبا رو حتما بخوانید وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در...
View Article.........
قصد ما یک لحظه ماندن در کنار دوست بود زین سبب گاهی گناهی هم ز ما سر می زند حالیا رفتیم و تار عشق رابگذاشتیم تا که بر دارد پس از ما انکه بهتر می زند..
View Articleهمیشه در قلب منی
همسر عزیزم شاید هیچ وقت این نوشته رو نخونی ولی با تمام وجودم دوست دارم و خواهم داشت
View Articleدوست دارم همسرم
سلام بر همه دوستان جامعه مجازی خودم ....حالا این وبلاگ مال من تنها نیست دیگه خانمم هم صاحب این وبلاگ هم هست ..... تقدیم با عشق به همسرم ((((دوست دارم)))) هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و...
View Articleهمسرم دوستت دارم
دوستت ندارم به اندازه ي اقيانوس، . چون يه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازي خورشيد، . چون غروب ميكنه . دوستت دارم . به اندازي روت كه هيچوقت كم نميشه =======================گاهی اوقات آرزو می...
View Articleعاشقانه
همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم… تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در...
View Articleعاشقانه دوستت دازم
اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته. اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی. چون تلخترین شیرینی روزگاره روزگاريست همه عرض بدن مي خواهند# همه...
View Articleدلم تنگه خاطره هاست
قسم به عشقمون قسم همش برات دلواپسم قرار نبود اینجوری شه یهو بشی همه کسمراستی چی شد ، چه جوری شد اینجوری عاشقت شدم شاید میگم تقصیر توست تا کم شه از جرم خودم ای کاش قانون همه ی دوستی ها این بود : یا...
View Articleبیندیش
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .در راه بازگشت و در...
View Articleهمیشه راهکار ساده تری هم هست
در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت ، یک مورد تحقیقاتی به یاد ماندنی اتفاق افتاد : شکایتی از سوی یکی مشتریان به کمپانی رسید . او اظهار داشته بود که هنگام خرید یک بسته...
View Articleبهار
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند...
View Article1
سلام...امروز اولین پست این وبلاگ رو میزارمالبته پستها ممکنه رمزی باشن و فعلا کسی لینک نخواهد شدفقط گاهی ممکنه برای تویی که هنوز نیستی بنویسم... همینراستی روزم مبارک...اینو تو باید میگفتیاااا بدجنسخب...
View Article2
امروز یه کار بزرگی کردم اونم اینکه ایمیلم رو ترکوندم الحمد الله... حالا بعد تر هاااا بهت میگم چرافقط اینو بگم که از دیشب تا همین الان سعی کردم کاری کنم که بهت نزدیکتر بشم...امشبم یکی از بچه های وبلاگی...
View Article
More Pages to Explore .....